زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه
 

اقرار (فقه)





اعتراف به حقّی ثابت بر ضرر خود یا نفی حقّی برای خود از ذمّه دیگری را اقرار می‌گویند.عنوان اقرار، از بابهای فقهی است که مباحث مربوط به آن به تفصیل در این باب آمده است. افزون بر این، از آن به مناسبت در دیگر بابها، مانند تجارت، نکاح، قضاء، حدود و تعزیرات نیز سخن گفته‌اند.
اِقرار به معنای اخبار قطعی به نفی حقی از خود یا ثبوت حقی برای غیر می‌باشد.


۱ - معنای لغوی اقرار



اقرار از ماده «ق ـ ر ـ ر» و در لغت و عرف به معنای قرار دادن، ثابت کردن و اعتراف کردن است.
[۵] لغت نامه، ج۲، ص۲۶۷۱، «اقرار».


۲ - معنای اصطلاحی اقرار



اقرار در اصطلاح فقه به معنایِ اخبار قطعی به وجود حقی به زیان خود
[۸] خطیب شربینی، محمد بن احمد ، مغنی المحتاج، ج۲، ص۲۳۸.
یا ثبوت حقی برای دیگران
[۹] الفقه‌الاسلامی، ج ۸، ص۶۰۸۹.
آمده است. به نظر برخی دیگر اقرار عبارت است از اِخبار قطعی به وجود حقی لازم به زیان خود یا نفی حق لازمی از خود یا به امری دیگر که این اخبار، حق یا حکمی را به ضرر خبر دهنده در پی دارد.
مانند این که بگوید: «برای او یا برای تو بر من چنین است» یا «نزد من یا در ذمه من چنین است» یا «اینکه در دستم است مال فلانی است» یا «بر فلانی چنین جنایتی ایجاد کردم» یا «دزدی کردم» یا «زنا کردم» و مانند این‌ها - از چیزهایی که قصاص یا حدّ شرعی در پی دارد - یا «من بر فلان کس حقی ندارم» یا «آنچه را که فلانی تلف کرد مال من نیست» و آنچه که شباهت به این‌ها دارد و به هر لغت که باشد.

۳ - تفاوت معنای اعتراف و اقرار



اعتراف نیز به معنای اقرار است، با این تفاوت که در مفهوم اعتراف، معرفت و آگاهی نسبت به آنچه بدان اقرار می‌کند نهفته است؛ اما در اقرار نیست. برخی دیگر گفته‌اند: اعتراف همواره با زبان است؛ اما اقرار گاهی با زبان است و گاهی با غیر زبان.

۴ - صیغه و الفاظ اقرار



امام خمینی در تحریرالوسیله اظهار می‌دارد: «اقرار شخص عرب به عجمی و برعکس و شخص هندی به ترکی و برعکس درصورتی‌که به معنای آنچه که در آن لغت به آن تلفظ نموده عالم باشد، صحیح است.» و «در صحت اقرار، بلکه در حقیقت آن و گرفتن مقرّ، به اقرارش معتبر است که با صراحت یا با ظهورش دلالت بر اخبار مذکور بنماید، پس اگر احتمال داده شود که غیر آن را اراده نموده به‌طوری‌که نزد اهل محاوره، به ظهور آن اخلال وارد می‌کند، صحیح نیست. و در تشخیص آن به عرف و اهل زمان رجوع می‌شود، مانند سایر صحبت‌های عادی مردم، پس هر کلامی که - ولو به جهت خصوصیت مقام - اهل زبان از آن بفهمند که به ثبوت حقی بر او یا سلب حقی از خودش بدون تردید خبر می‌دهد، اقرار می‌باشد و اگر چنین اخباری از آن فهمیده نشود ازاین‌جهت که احتمال موجب تردید و موجب اجمال، در آن راه پیدا کند، اقرار نمی‌باشد.» همچنین «معتبر است که جزم داشته باشد؛ به این معنی که اظهار تردید و عدم جزم به آن ننماید، پس اگر بگوید: «گمان می‌برم یا احتمال می‌دهم که تو بر من چنین چیزی داری» اقرار محسوب نمی‌شود.»

۵ - عدم لزوم قصد اقرار در اعتبار آن



در اقرار، معتبر نیست که ابتداءً از مقر صادر شود یا مورد قصد و افاده مقر باشد، بلکه اگر از تصدیق کلام دیگری توسط مقر استفاده شود و از کلام مقر به‌نوعی فهمیده شود کفایت می‌کند؛ مانند قول او: «بلی» در جواب کسی که گفته: «برای من بر تو چنین است» یا «تو بر فلانی جنایت کردی» و مانند قول او: «رد کردم» یا «آن را ادا کردم» در جواب کسی که گفته: «از من هزار قرض کردی» یا «هزار به من بدهکاری» زیرا این کلام اقراری است به اصل ثبوت حق بر او و ادعایی است از او به سقوط آن حق. و مثل آن این است که در جواب کسی که گفته: «این خانه‌ای که نشسته‌ای مال من است» بگوید: «آن را از تو خریدم» زیرا اخبار به خریدن آن، اعتراف است به اینکه ملک برای طرف ثابت است و ادعایی است از او که به او منتقل شده است. البته اگر قرائنی وجود داشت که تصدیق کلام دیگری توسط او، حقیقی نباشد، اقرار تحقق پیدا نمی‌کند، بلکه در عنوان انکار داخل می‌شود؛ مانند اینکه در جواب کسی که گفته: «من از تو هزار دینار طلب دارم» بگوید: «بلی» یا «تصدیق می‌کنم» با حرکاتی که دلالت دارد بر اینکه او در مقام استهزاء و ریشخند و تعجب شدید و انکار است.

۶ - مفهوم اقرار در قرآن



مفهوم اقرار در قرآن با واژه‌ها و تعبیرات گوناگونی ذکر شده است که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۶.۱ - اقرار و مشتقات آن


مانند: «ءَاَقرَرتُم... قالوا اَقرَرنا»

۶.۲ - اعتراف و مشتقات آن


مانند: «اعتَرَفوا بِذُنوبِهِم».

۶.۳ - شهادت دادن به زیان خود


مانند:«شُهَداء عَلی اَنفُسِهم».

۶.۴ - کلمه «بَلی» در پاسخ استفهام تقریری


مانند: «اَلَستُ بِرَبِّکُم قالوا بَلی».

۶.۵ - کلمه «عَلَیَّ» در برخی آیات


مانند: «و لَهُم عَلَیَّ ذَنبٌ» در این آیات و مانند آن قرآن به برخی از مواردی که خداوند از بندگان خویش اقرار گرفته اشاره کرده است؛ مانند: اقرار گرفتن از آنها درباره ربوبیت خویش و نیز اقرار گرفتن انسانها از یکدیگر؛ مانند: اقرار گرفتن از حضرت ابراهیم(علیه السلام)در مورد شکستن بتها و اعتراف آنان به حقوق غیر؛ مانند اقرار زلیخا به بی‌گناهی یوسف ؛ همچنین در آیاتی پرشمار از اعتراف و اقرار گناهکاران به خطای خویش در آخرت سخن به میان آمده و در آیاتی دیگر برخی مباحث فقهی اقرار و احکام و آثار آن یادآوری شده است.

۷ - مشروعیت اقرار



اقرار کننده (مُقِرّ) یا ابتدا، نزد حاکم شرع اقرار می‌کند و یا در پاسخ مدّعی. در هر دو صورت، اقرار امری مشروع و دارای آثاری بسیار استکه در این جا به مباحث کلّی آن اشاره می‌شود.

۸ - پانویس


 
۱. نجفی جواهری،شیخ محمد حسن،جواهر الکلام ج۳۵، ص۲.    
۲. سبزواری، سید عبدالاعلی،مهذب الاحکام فی بیان حلال و الحرام ج۲۱، ص۲۳۱.    
۳. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۹۷    .
۴. ابن منظور،لسان العرب، ج۵، ص۸۴، «قَرّ»    .
۵. لغت نامه، ج۲، ص۲۶۷۱، «اقرار».
۶. ابن حمزة الطوسی، الوسیله، ص۲۸۳.    
۷. خویی، سید ابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۲، ص۱۹۶.    
۸. خطیب شربینی، محمد بن احمد ، مغنی المحتاج، ج۲، ص۲۳۸.
۹. الفقه‌الاسلامی، ج ۸، ص۶۰۸۹.
۱۰. التهانوی، محمد علی،کشاف اصطلاحات الفنون، ج۱، ص۲۴۶    .
۱۱. خمینی، سید روح الله،تحریر الوسیله، ج۲، ص۴۹.    
۱۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۳، کتاب الاقرار، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۳. الفروق اللغویه، ص۶۴-۶۵.    
۱۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۳، کتاب الاقرار، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۳، کتاب الاقرار، مسالة۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۳، کتاب الاقرار، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۴، کتاب الاقرار، مسالة۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۸. آل عمران/سوره۳، آیه۸۱.    
۱۹. بقره/سوره۲، آیه۸۴.    
۲۰. توبه/سوره۹، آیه۱۰۲.    
۲۱. غافر/سوره۴۰، آیه۱۱.    
۲۲. ملک/سوره۶۷، آیه۱۱.    
۲۳. نساء/سوره۴، آیه۱۳۵.    
۲۴. انعام/سوره۶، آیه۱۳۰.    
۲۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲.    
۲۶. ملک/سوره۶۷، آیه۸-۹.    
۲۷. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴.    
۲۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۲.    
۲۹. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۲.    
۳۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۵۱.    
۳۱. توبه/سوره۹، آیه۱۰۲.    
۳۲. جواهر الکلام ج۳۵، ص۳.    


۹ - منبع



دانشنامه موضوعی قرآن.    
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام ج۱،‌ ص۳۴۸-۳۵۱.    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.